وقتی زباله صنعتی اروپا را بهاسم «توسعه» به انقلابیون ایران قالب کردند
از همان سالهایی که غرب صنایع آلایندهاش را یکییکی بست، جهان سوم تبدیل شد به نمایشگاه دائمی دود و سرب و پساب. ایرانِ بعد از انقلاب هم با افتخار، همین کارخانههای منسوخشده را تحویل گرفت؛ اسمش را گذاشتند «جهش صنعتی»، «برنامه پنجساله»، «خودکفایی» و هزار شعار خوشرنگ دیگر.
فولادهای قدیمی، پتروشیمیهای پرکاربن، آلومینیومسازیهای پرمصرف، دباغیهای کرومی، رنگسازیهای سمی، نساجیهای آبخور و دهها صنعت ممنوعشده غرب، همه با روبان قرمز وارد شدند؛ آن هم درحالیکه مردم فکر میکردند کشور وارد عصر طلایی توسعه شده است.
امروز که آسمان خاکستری و زمین خسته نفس میکشد، میبینیم «برنامههای پنجساله» بیشتر شبیه برنامه پنجمرحلهای استنشاق سموم بودهاند.
چگونه صنایع استعماری وارد ایران شدند؟
از انتقال آلایندههای غرب تا تبدیل آنها به «توسعه» در جهان سوم**
مقدمه
از دهه ۱۹۷۰ به بعد، کشورهای اروپایی و آمریکا مسیر تازهای در مدیریت محیط زیست انتخاب کردند: استانداردهای سختگیرانه، مالیاتهای سنگین کربنی و ممنوعیت انواع صنایع آلاینده. همان کارخانههایی که سلامت مردم و طبیعت را تهدید میکردند، در غرب تعطیل شدند.
اما این پایان ماجرا نبود. غرب این صنایع را بهجای امحا، به جهان سوم صادر کرد؛ کارخانههایی که جایی در اروپا نداشتند، با برچسب «فرصت توسعه» در ایران، هند، چین، بنگلادش و آمریکای لاتین مستقر شدند.
چگونه ایران تبدیل به مقصد صنایع پرخطر شد؟
در ایرانِ پس از ۱۳۵۷، سیاست صنعتیسازی سریع به محور برنامههای پنجساله تبدیل شد. فولاد، آلومینیوم، پتروشیمی، نساجی، دباغی و حتی تولید سموم کشاورزی، یکی پس از دیگری بهعنوان «طرحهای ملی» معرفی شدند؛ در حالی که بخش قابلتوجهی از این خطوط تولید، دقیقاً همان پروژههایی بود که اروپا به دلیل آلودگی شدید کنار گذاشته بود.
نمونه شاخص، فولاد مبارکه است؛ فناوری و خطوطی که دههها پیش در ایتالیا و شمال اروپا کنار گذاشته شده بود، اما در ایران به نام «افتخار ملی» افتتاح شد. این روند در دیگر حوزهها نیز تکرار شد:
پتروشیمیهای نسل اول، کارخانجات PVC، رنگسازیهای قدیمی، صنایع کود شیمیایی، کارخانههای آلاینده آلومینیومسازی و نیروگاههای با راندمان پایین.
سازوکار فریب افکار عمومی
در دهههای گذشته، تبلیغات رسمی سه محور ثابت داشت:
-
خودکفایی صنعتی
هر پروژه جدید بهعنوان سند استقلال اقتصادی معرفی شد، بدون اشاره به اینکه استانداردهای جهانی سالهاست از آن عبور کردهاند. -
اشتغالزایی فوری
اشتغال کوتاهمدت بر سلامت بلندمدت مردم ارجح دانسته شد. -
برنامههای پنجساله توسعه
این برنامهها در ظاهر قصد «پیشرفت» داشتند، اما در عمل تبدیل شدند به چارچوبی برای انتقال دهها صنعت پرریسک به داخل کشور.
پیامدهای محیط زیستی
مسیرهای آبی آلوده، آسمان خاکستری، فرسایش خاک، افت کیفیت هوا و بیماریهای تنفسی و خونی، همه نتیجه همان واردات صنعتی هستند که اروپا از آنها عبور کرده بود. ایران بهجای حرکت به سمت فناوریهای پاک، به محل دفن صنایع نسل اول تبدیل شد.
جمعبندی
واقعیت تلخ این است که بسیاری از صنایع امروز ایران، نه حاصل «پیشرفت بومی»، بلکه محصول جابهجایی ساختاری جهان سرمایهداریاند؛ انتقال آلایندگی از شمال به جنوب.
تا زمانی که سیاست صنعتی بر پایه استانداردهای جهانی و مطالعات محیطزیستی نباشد، هر «افتتاح» تازه فقط یک حلقه جدید به زنجیره تخریب اضافه خواهد کرد.
🌍 ژورنالیست
محيط زيست، دغدغه زندگيست...
✴️ وقتی نان نباشد، هیچ درختی سایه نمیدهد.
@journalistsir | @bahrm8
https://journalistsirani.blogspot.com

Comments
Post a Comment