عملیات "پژمان‌سازی"؛ وقتی انحراف افکار عمومی به سریال بدل می‌شود


در جمهوری اسلامی، وقتی می‌خواهند افکار عمومی را از موضوعی منحرف کنند، یک اتفاق بزرگ می‌سازند تا فکر مردم به طرف دیگر برود.
حالا هم به‌نظر می‌رسد نوبت پژمان جمشیدی است؛ بازیگر و فوتبالیستی که بی‌هیاهو آمد و در دل مردم جا گرفت، اما حالا نامش در میانه‌ی یک موج رسانه‌ای می‌چرخد که بوی «مهندسی افکار» می‌دهد.

در هفته‌ای که خبرهای داغی از مذاکرات مسقط، بحران اقتصادی، افزایش نرخ دلار و حتی زمزمه‌های تازه درباره آزمایش اتمی آمریکا به گوش می‌رسید، ناگهان خبرهای مربوط به پژمان جمشیدی همه تیترها را بلعیدند.
این تصادف نیست؛ بلکه همان الگوی قدیمی است: وقتی نمی‌شود مردم را قانع کرد، باید حواس‌شان را پرت کرد.


🎬 وقتی سلبریتی، نقش سوپاپ می‌گیرد

پژمان جمشیدی برای افکار عمومی، چهره‌ای محبوب، خاکی و بی‌حاشیه است. او نماینده‌ی مردمی است که از سیاست خسته‌اند اما هنوز لبخند را دوست دارند.
در چنین فضایی، هر حرکت یا حاشیه‌ای از او، تبدیل به سوختی برای رسانه‌های حکومتی و شبکه‌های اجتماعی می‌شود.
مردم با او هم‌ذات‌پنداری می‌کنند و ناخواسته، همان چیزی را انجام می‌دهند که طراحان عملیات روانی می‌خواهند: سرگرم شدن، فراموش کردن، و عبور بی‌سروصدا از بحران واقعی.

همان‌طور که در زمان آتش‌سوزی پلاسکو، همه فراموش کردند در همان روز هاشمی رفسنجانی را «از دست دادند»، امروز هم غوغای پژمان، خبرهای پشت‌پرده‌تری را در سایه نگه داشته است.


🧠 مهندسی رسانه در عمل

در ساختار رسانه‌ای جمهوری اسلامی، «مهندسی افکار عمومی» یک علم قدیمی است.
از حذف خبرها و دست‌کاری تیترها گرفته تا تولید موج‌های احساسی، همه با هدف مدیریت ذهن جمعی طراحی می‌شوند.
در این بازی، رسانه حکومتی نقش صحنه‌گردان را دارد، و مردم تماشاگرانی هستند که تصور می‌کنند خودشان انتخاب می‌کنند.

طنز ماجرا اینجاست که پژمان جمشیدی خودش شاید قربانی همین نمایش باشد؛ اما برای سیستم، او فرصتی طلایی است: شخصیتی مردمی که می‌تواند در چند روز تمام شبکه‌ها را اشغال کند، بدون آنکه حتی حرفی سیاسی بزند.


🌪️ بحران واقعی کجاست؟

پشت این موج احساسی، همان بحران‌های قدیمی در حال جوشش‌اند: فساد ساختاری، گرانی، ناامیدی اجتماعی و نابودی محیط زیست.
اما وقتی جامعه سرگرم حاشیه‌هاست، کسی از اینها نمی‌گوید.
طنز تلخ ماجرا این است که سلبریتی‌ها به ابزار تخلیه عاطفی مردم تبدیل شده‌اند، درست همان‌طور که رسانه‌ها به ابزار تخلیه فکری‌شان.


📜  

ماجرای پژمان جمشیدی را می‌توان یکی از تازه‌ترین نمونه‌های «عملیات نرم انحراف افکار عمومی» در جمهوری اسلامی دانست.
نه به این معنا که او آگاهانه در این بازی حضور دارد، بلکه به این دلیل که هر بار سیستم درگیر بحران واقعی می‌شود، «یک حاشیه احساسی» را برجسته می‌کند تا میدان اصلی را خالی نگه دارد.
در این کشور، همیشه چیزی هست که مهم‌تر از چیز مهم‌تر جلوه داده شود.


🌍 ژورنالیست | انجمن خبرنگاران حامی محیط زیست
محيط زيست، دغدغه زندگيست...
✴️ وقتی نان نباشد، هیچ درختی سایه نمی‌دهد.
@journalistsir | @bahrm8
🔗 https://journalistsirani.blogspot.com

 

Comments

Post a Comment

Popular posts from this blog

وقتی زباله صنعتی اروپا را به‌اسم «توسعه» به انقلابیون ایران قالب کردند

خاورمیانه در دهه آتی

ناصر تقوایی درگذشت