لقمه‌ای به قیمت یک آه!


 

در سرزمینی که قیمت هر دانه برنج به ۸۰ تومان رسیده، حساب دخل و خرج دیگر با چرتکه هم جور درنمی‌آید. 

کارگر ایرانی، همان که روزی ستون تولید بود، حالا هر ماه بین برنج و اجاره و قبض گاز هر روز میمیرد و زنده می شود.

با حقوقی که اسمش «حداقل» است اما در واقع «ناممکن» است، او باید از پس همه‌چیز برآید؛ از نان تا اینترنت، از دوا تا دلسوزی برای بچه‌ای که هنوز معنی مسافرت را فقط در کتاب انشا می‌فهمد.

طنز ماجرا این‌جاست که مسئولان هر ماه وعده «بهبود معیشت» می‌دهند، ولی در عمل تنها چیزی که بهبود یافته، قدرت تطبیق مردم با گرسنگی محترمانه است.

 تورم آن‌قدر بی‌پروا شده که حتی خودِ اسکناس‌ها هم از خجالت ارزششان در جیب‌ها سرخ می‌شوند.

در بازار امروز، هر لقمه برنج، معادله‌ای است میان عزت و اجبار؛ میان کارِ سخت و سفره‌ی خالی.

 حالا دیگر طنز تلخ زندگی ایرانی این است که کارگر، برای خوردن یک لقمه برنج ایرانی، باید چند ساعت کار کند ـ و بعد تازه امیدوار باشد که صاحبخانه تا آخر ماه نگوید «اجاره بالا رفته».

در چنین روزگاری، شادی هم کالایی لوکس شده؛ چیزی شبیه خودرو خارجی یا لبخند واقعی در تبلیغات تلویزیونی. و شاید وقتش رسیده جمله‌ای تازه به فرهنگ لغت اضافه کنیم:

زندگی قسطی؛ لقمه‌لقمه، آه‌آه.

🌍 ژورنالیست | انجمن خبرنگاران حامی محیط زیست

محيط زيست، دغدغه زندگيست...

✴️ وقتی نان نباشد، هیچ درختی سایه نمی‌دهد.

@journalistsir | @bahrm8

https://journalistsirani.blogspot.com


Blogspot (https://journalistsirani.blogspot.com/)

انجمن خبرنگاران حامی محیط زیست

News and environmAnalisi geopolitiche, ambiente e giornalismo indipendenteental journalism from Iran

     ایران

Comments

Popular posts from this blog

وقتی زباله صنعتی اروپا را به‌اسم «توسعه» به انقلابیون ایران قالب کردند

خاورمیانه در دهه آتی

ناصر تقوایی درگذشت