ایتالیا، زمین بازی قدرت پنهان و ظهور زنی که به دل شبکه زد
ایتالیا در ساختار پنهان قدرت جهانی
در نقشه نادیده و بینام سیاست جهان، برخی تحلیلگران بر این باورند که آمریکا بازوی نظامی، بریتانیا مغز مدیریتی و ایتالیا زمین اجرایی شبکه مافیایی قدرت جهانی است.
این تعبیر نه زاده تخیل که محصول تاریخ معاصر اروپاست؛ کشوری با قلبی در واتیکان، روحی در رم و بدنی در سیسیل — جایی میان دین، دولت و مافیا.
ایتالیا، از دهه ۱۹۵۰ تا امروز، به صحنه برخورد و همکاری سه نیروی پنهان بدل شد:
گروههای مافیایی جنوب که در سیسیل، کالابریا و ناپل قدرت اقتصادی و نظامی پنهان را در دست داشتند،
و دستگاههای اطلاعاتی غرب که ایتالیا را حلقه واسط میان واشنگتن، لندن و خاورمیانه میخواستند.
در چنین ساختاری، هر دولت و هر رهبر ایتالیایی باید میان سه قطب متناقض تعادل برقرار کند:
۱. بروکسل و نهادهای مالی اروپا،
۲. نیروهای امنیتی و شبکههای مافیایی داخلی،
۳. و قدرت نرم واتیکان و رسانههای همسو.
این همان زمینی است که در سالهای اخیر جورجیا ملونی بر آن قدم گذاشت — زنی که از دل جنبش راست افراطی برخاست، اما توانست خود را در میانهی این شبکه پنهان تثبیت و بیخطر جلوه دهد.
جورجیا ملونی؛ از حاشیه تا هسته قدرت
جورجیا ملونی رهبر حزب «برادران ایتالیا» (Fratelli d’Italia) است؛ حزبی با ریشه در جنبش نئوفاشیستی پس از جنگ جهانی دوم.
اما برخلاف پیشینیانش، ملونی از شعارهای آتشین به سوی عملگرایی محتاطانه چرخید — مسیری که او را از منتقد نظام به مهرهای قابل پیشبینی برای همان نظام بدل کرد.
در انتخابات ۲۰۲۲، او در ائتلاف با حزب Lega (متئو سالوینی) و Forza Italia (سیلویو برلوسکونی) به قدرت رسید. بسیاری گمان کردند که با ملونی «راست افراطی» بر ایتالیا مسلط میشود؛
اما در عمل، او نقشه دیگری در سر داشت: تسخیر آرام ساختار قدرت، نه شورش علیه آن.
راهبرد تثبیت: از رسانه تا بروکسل
۱. تصرف روایت
ملونی در نخستین ماههای دولتش کنترل رسانه ملی RAI را بهدست گرفت و مدیران وفادار به حزبش را در رأس آن نشاند.
او آموخته بود که قدرت در ایتالیا نه از پارلمان، که از قاب تلویزیون عبور میکند.
به این ترتیب، چهرهی خشمگین راست افراطی به تصویری مادرانه، وطندوست و محافظهکار بدل شد؛ روایتی که مردم جنوب و بروکسل هر دو میتوانستند تحملش کنند.
۲. تقسیم قدرت در ائتلاف
در ظاهر، ملونی در کنار سالوینی و متحدان محافظهکارش حکومت میکند،
اما در واقع با سیاست امتیازدهی هدفمند توانسته همهی مراکز تصمیمگیری — از وزارتخانهها تا شرکتهای نفتی و زیرساختی — را زیر نفوذ حزب خود ببرد.
او بدون ایجاد جنگ علنی، متحدانش را به آرامی در حاشیه نگاه داشته است.
۳. آشتی با اروپا
در حالی که شعارهای ضداتحادیه اروپا هنوز در سخنرانیهایش شنیده میشود،
ملونی عملاً به یکی از نظمسازترین رهبران اروپای راستگرا تبدیل شده است.
او با محافظهکاری مالی، پایبندی به پیمانهای ناتو و فاصلهگیری از روسیه، توانسته حمایت تلویحی بروکسل و بازارهای جهانی را حفظ کند —
و همین پشتیبانی اقتصادی است که پایه ثبات سیاسی او را تشکیل میدهد.
پشتپرده؛ چرا نظام به ملونی نیاز دارد
در نظام پیچیده ایتالیا، جایی که مافیا، بانک، کلیسا و سرمایه درهمتنیدهاند، قدرت واقعی از تضاد زاده میشود نه از وحدت.
ملونی به عنوان رهبر زنی از جنوب، ملیگرا اما غیررادیکال، بهترین چهره برای بازتولید همان تعادل قدیمی بود:
از سوی دیگر، برای ساختار پنهان قدرت، امنیت و پیشبینیپذیری به ارمغان آورد.
او همزمان در سه جبهه نقش بازی میکند:
در اروپا، سیاستمداری است که از قواعد مالی تمکین میکند؛
و در نظام قدرت، رابطی است میان ساختارهای رسمی و لایههای غیررسمی اقتصاد و اطلاعات.
نتیجه: زنی در قلب تاریکی
در کشوری که تاریخش با واتیکان و مافیا گره خورده،
قدرت هرگز تنها با رأی مردم بهدست نمیآید، بلکه با پیوستن هوشمندانه به شبکههای پنهان دوام مییابد.
جورجیا ملونی این را بهتر از هر مرد سیاستمدار ایتالیایی فهمید.
او به جای جنگیدن با ساختار، آن را در آغوش گرفت — با لبخند، با کنترل روایت و با ظاهری که هم بروکسل را آرام میکند و هم رم را مطمئن.
در ظاهر، نخستوزیر راستگراست؛
در باطن، مدیری است که تارهای کهن قدرت در ایتالیا را دوباره تنظیم کرده تا برای قرن جدید کار کند.
🌍 ژورنالیست | انجمن خبرنگاران حامی محیطزیست و جامعه
محيط زيست، دغدغه زندگيست...
✴️ وقتی نان نباشد، هیچ درختی سایه نمیدهد.
@journalistsir | @bahrm8
https://journalistsirani.blogspot.com

Comments
Post a Comment